شهادت امام محمد باقر علیه السلام
یا باقـر از فرط غمت افسرده گشتیم از غصۀ جانسوز تو پژمرده گـشتیم هر شیعه در دل حجـلۀ داغ تو بسته سنگـیـنـى داغـت دل ما را شكـسـته سوز دلت از سینه ات بار سفر ساخت در سینۀ ما رفت و ما را دیده تر ساخت پنجم امام و هـفـتمین معصوم هستى جانم فـدایت پس چرا مسمـوم هستى اى صبر مطلق، گشته اى بى تاب از چه؟ اى كشتى عدل خدا، گرداب از چه؟ جسم شریفت از چه كم كم آب گشته بنگر كه صادق از غمت بى تاب گشته تـو یــادگــار آخــریـنِ كـــربــلایــى تو داغـدار و دل غـمـیـنِ كـربـلایـى تفسیر دشت كـربلا در سیـنۀ توست دلهـا گـرفـتـار غـم دیـریـنـۀ تـوسـت با رفـتـنـت دیگر تو آسوده ز دردى داغ یتیمى را به صادق هدیه كردى تاریكى صحن تو بر غربت گواه است شمعى ندارد قبر تو بى بارگاه است اى كاش بر قـبرت حرم سازم امامم بر گـنـبـدت پرچـم بـیـافـرازم امامـم آیـیـم پـابـوس و تو را زوّار گـردیـم ما بى كسان هـم لایـق دیـدار گردیم |